1. أخْبَرَنَا الْبَرْقَانِیُّ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْقَاسِمِ الآبَنْدُونِیَّ، یَقُولُ: قَرَأْتُ عَلَى أَحْمَدَ بْنِ طَاهِرِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ إِسْحَاقَ أَبِی الْحَسَنِ الْبَغْدَادِیِّ بِهَا حَدَّثَکُمْ بِشْرُ بْنُ مَطَرٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا سُفْیَانُ بْنُ عُیَیْنَةَ، قَالَ: ابْتَاعَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ مِنْ رَجُلٍ فَمَاکَسَهُ، فَقُلْتُ: تُمَاکِسُ وَأَنْتَ ابْنُ عَمِّ رَسُولِ الله فَقَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی، عَنْ جَدِّی، عَنْ عَلِیٍّ، عَنِ النَّبِیِّ (ص) قَالَ:  الْمَغْبُونُ لا مَحْمُود وَلا مَأْجُور. (تاریخ بغداد، ج5، ص346)

از سفیان بن عیینة روایت شده است که گفت: جعفر بن محمّد (ع) از کسی چیزی خرید و در معامله چانه زد. [با تعجّب و از روی سرزنش] به او گفتم: تو پسر عموی رسول خدایی [مقصود از عمو، ابوطالب است] و با این حال چانه می‌زنی؟ گفت: پدرم از جدم از علی بن ابی طالب از رسول خدا (ص) روایت کرد که فرمود: المغبون لا محمود و لا مأجور [یعنی کسی که گول بخورد و سرش کلاه برود نه سزاوار ستایش است و سزاوار پاداش.]

2. عدة مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ رَجُلٍ یُسَمَّى سَوَادَةَ قَالَ: کُنَّا جَمَاعَةً بِمِنًى فَعَزَّتِ الْأَضَاحِیُّ فَنَظَرْنَا فَإِذَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَاقِفٌ عَلَى قَطِیعٍ یُسَاوِمُ بِغَنَمٍ وَ یُمَاکِسُهُمْ مِکَاساً شَدِیداً فَوَقَفْنَا نَنْتَظِرُ فَلَمَّا فَرَغَ أَقْبَلَ عَلَیْنَا فَقَالَ أَظُنُّکُمْ قَدْ تَعَجَّبْتُمْ مِنْ مِکَاسِی فَقُلْنَا نَعَمْ فَقَالَ إِنَّ الْمَغْبُونَ‏ لَا مَحْمُودٌ وَ لَا مَأْجُور. (الکافی، ج‏4، ص496)

از سوادة روایت شده است که گفت: به همراه گروهی در منی بودیم. قربانی کمیاب و گران شده بود. دیدیم ابوعبدالله (امام صادق علیه السلام) بر سر گله‌ای ایستاده و برای گوسفندی نرخ تعیین می‌کند و بسیار چانه می‌زند. منتظر ایستادیم. هنگامی که خریدش تمام شد به ما رو کرد و فرمود: گمان می‌کنم از چانه زدن من تعجّب کرده‌اید؟! گفتیم: آری. فرمود: إنّ المغبون لا محمود و لا مأجور. [کسی که بر سرش کلاه برود نه سزاوار ستایش است و نه سزاوار پاداش.]

3. عدة من أصحابنا عن سهل بن زیاد عن علی بن أسباط عن علی بن أبی عبد الله عن الحسین بن یزید قال: سمعت أبا عبد الله ع یقول و قد قال له أبو حنیفة عجب الناس منک أمس و أنت بعرفة تماکس ببدنک أشد مکاسا ی قال فقال له أبو عبد الله ع و ما لله من الرضا أن أغبن‏ فی‏ مالی‏ قال فقال أبو حنیفة لا و الله ما لله فی هذا من الرضا قلیل و لا کثیر و ما نجیئک بشی‏ء إلا جئتنا بما لا مخرج لنا منه. (الکافی، ج‏4، ص546)

روایت شده است که ابوحنیفة به امام صادق (ع) گفت: دیروز، در عرفه مردم از کار تو تعجب کرده بودند که بر سر نرخ شتر قربانی تا جایی که می‌شد چانه می‌زدی. امام فرمود: در این که بر سرم کلاه برود و در مالم ضرر کنم چه رضای خدایی است؟! ابوحنیفة گفت: نه به خدا سوگند در این هیچ رضای خدایی نیست؛ نه کم و نه زیاد! و ما هیچ اشکالی به تو نمی‌کنیم مگر آن که پاسخی می‌دهی که راه فرار نداریم.

4. أَخْبَرَنَاهُ أَبُو الْقَاسِمِ بْنُ السَّمَرْقَنْدِیِّ، وَأَبُو الْمَحَاسِنِ بْنُ الطَّبَرِیِّ، قَالا: أَنَا أَبُو الْحُسَیْنِ بْنُ النَّقُّورِ، أَنَا عِیسَى بْنُ عَلِیٍّ، أَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ، نَا کَامِلُ بْنُ طَلْحَةَ، نَا أَبُو هِشَامٍ الْقَنَّادُ الْبَصْرِیُّ، قَالَ: کُنْتُ أَحْمِلُ الْمَتَاعَ مِنَ الْبَصْرَةِ إِلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ ابْنِ أَبِی طَالِبٍ، فَکَانَ یُمَاکِسُنِی فِیهِ، فَلَعَلِّی لا أَقُومُ مِنْ عِنْدهُ حَتَّى یهَبَ عَامَّتَهُ، فَقُلْتُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، أَجِیئُکَ بِالْمَتَاعِ مِنَ الْبَصْرَةِ تُمَاکِسُنِی فِیهِ، فَلَعَلِّی لا أَقُومُ مِنْ عِنْدِکَ حَتَّى تَهَبَ عَامَّتَهُ، فَقَالَ: إِنَّ أَبِی حَدَّثَنِی یَرْفَعُ الْحَدِیثَ إِلَى النَّبِیِّ (ص) أَنَّهُ قَالَ: الْمَغْبُونُ لا مَحْمُودٌ، وَلا مَأْجُورٌ.قال أبو القاسم البغوی: هکذا حدثنا بهذا الحدیث، عن أبی هشام القناد، قال: کنت أحمل المتاع إلى الْحُسَیْن بْن عَلِیّ ابْن أبی طالب، فیماکسنی فیه. ویقال: إنه وهم من کامل، روى غیره عن هذا الشیخ، فقال: کنت أحمل المتاع إلى عَلِیّ بْن الْحُسَیْن. والله أعلم. ورواه أبو سعید الحسن بْن عَلِیّ العدوی، عن کامل، وزاد فیه: عَلِیّ ابْن أبی طالب إلا أنه جعله من روایة الحسن لا الْحُسَیْن، وقد تقدم فی ترجمة الحسن. (تاریخ دمشق، ج14، ص112)

از ابوهشام قنّاد بصری روایت شده است که گفت: از بصره برای حسین بن علی [یا حسن بن علی یا علی بن الحسین به اختلاف روایات] کالا می‌بردم و در قیمت آن با من چانه می‌زد؛ ولی گاه می‌شد که هنوز از نزد او برنخاسته‌ام همه‌ی آن اجناس را بخشش می‌کرد! یک بار به او گفتم: ای پسر رسول خدا (ص) از بصره برای تو کالا می‌آورم و در قیمت آن چانه می‌زنی؛ ولی گاه هنوز از کنار تو برنخاسته‌ام همه‌ی آن را انفاق می‌کنی! پاسخ داد: پدرم برای من از رسول خدا (ص) روایت کرد که فرمود: المغبون لا محمود و لا مأجور. [کسی که در معامله فریب بخورد و ضرر کند نه ستایش می‌شود و نه پاداش می‌برد]

 

المغبون لا محمود و لا مأجور

علّت اختلاف در تاریخ شهادت امام حسن (ع)

مولوی: جهنّم شیرین‌تر از دنیا است!!

لا ,بن ,بْنُ ,چانه ,قَالَ ,عن ,و لا ,روایت شده ,محمود و ,شده است ,لا مأجور

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ رسمی محصولات منزرنا Menzerna رویای سفر دوستی ها - دانلود رایگان فیلم، سریال، موزیک و انیمیشن پنجره ای رو به آفتاب دانلود کتاب پاورپوینت آمادگی دفاعی نهم و دهم زیبایی های روستای درتوم پایگاه اطلاع رسانی گروه الکترونیک خاکستر زمان سرقفلی، فسخ قرارداد، تخلیه ملک، ملک مشاع